ترانه همیشه احساس میکرد که در خانوادهاش دیده نمیشود. حرفهایش نادیده گرفته میشد و گاهی حتی احساس میکرد که مسئول خوشحالی والدینش است. بزرگ که شد، فهمید این تجربهها هنوز روی زندگیاش اثر دارند؛ اعتماد به نفسش پایین بود و روابطش پرتنش.
روزی در کتابخانه، با کتاب «درمان فرزندان آسیبدیده والدین خودشیفته» آشنا شد. شروع به خواندن کرد و یاد گرفت که چگونه میتواند زخمهای گذشته را شناسایی، درک و درمان کند. با تمرینهای خودشناسی و مرزبندی، آرامآرام اعتماد به نفس و قدرت درونیاش بازگشت و توانست روابط سالم و حمایتکنندهای بسازد.
دعوت به کتاب:
اگر میخواهید بدانید چگونه میتوان زخمهای دوران کودکی ناشی از والدین خودشیفته را درمان کرد و زندگی سالمتری ساخت، کتاب «درمان فرزندان آسیبدیده والدین خودشیفته» اثر شهیدا عربی را بخوانید.