مریم همیشه فکر میکرد که زندگیاش خطی و قابل پیشبینی است. یک روز، هنگام قدم زدن در باغ، با آینهای کوچک روبرو شد که تصویر او را با لباسهای مختلف نشان میداد: گاهی شجاع، گاهی ترسو، گاهی خندان و گاهی غمگین. مریم متوجه شد که هر یک از این لباسها نمادهای متفاوتی از زنانگی او هستند، و هر کدام در لحظهای از زندگی به او کمک کردهاند. وقتی این را درک کرد، توانست خود واقعیاش را بهتر بشناسد و با بخشهای مختلف درونش صلح کند..یاد کتابی افتاد که اخیرا خوانده بود .
دعوت به کتاب:
اگر میخواهید سفر درونی زنانگی و نمادهای قدرتمند زندگی خود را کشف کنید، کتاب «نمادهای اسطورهای و روانشناسی زنان» نوشته شینودا بولن را بخوانید.